جدول جو
جدول جو

معنی ناقص العضو - جستجوی لغت در جدول جو

ناقص العضو
آنکه عضوی از اعضای بدنش ناقص باشد، ناقص عضو، ناقص اندام
تصویری از ناقص العضو
تصویر ناقص العضو
فرهنگ فارسی عمید
ناقص العضو
(قِ صُلْ عُضْوْ)
آنکه در عضوی از اعضای بدنش نقصی و عیبی باشد
لغت نامه دهخدا
ناقص العضو
بش اندام کماس اندام آنکه عضوی از اعضای بدنش ناقص باشد
تصویری از ناقص العضو
تصویر ناقص العضو
فرهنگ لغت هوشیار
ناقص العضو
((قِ))
آن که عضوی از اعضای بدنش ناقص باشد
تصویری از ناقص العضو
تصویر ناقص العضو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناقص العقل
تصویر ناقص العقل
ناقص خرد، کم عقل، کم خرد
فرهنگ فارسی عمید
(قِ صُلْ عَ)
بی عقل. ابله. نادان. ناقص عقل. (از ناظم الاطباء). کوتاه خرد. کم فهم. نافهم.
- امثال:
زن ناقص العقل است
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناقص العقل
تصویر ناقص العقل
کم خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقص الاعضا
تصویر ناقص الاعضا
بش اندام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناقص العقل
تصویر ناقص العقل
((قِ))
ناقص العقل کنایه از کم خرد و احمق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناقص الاعضا
تصویر ناقص الاعضا
((قِ))
کنایه از کسی که در اعضای بدنش نقصی باشد
فرهنگ فارسی معین
بله، کانا، کم خرد، کم عقل، کودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
معلول، ناقص اندام، ناقص الخلقه
متضاد: سالم
فرهنگ واژه مترادف متضاد